در زمان خلافت اموالی از فاطمه زهرا که به سه شکل ارث، سهم ذی القربا از خمس و هبه(هدیه) از سوی پدرش محمد به وی رسیده بود از طرف خلفا غصب شد. این اموال به شرح زیر بودند.
ارث[]
اماکن خیبر[]
غزوه خیبر در محرم یا صفر و یا جمادی الاول از سال هفتم پس از هجرت واقع شد که در جریان آن دژهای «النظاه»، دژهای «الشق» و یکی از دژهای بخش «الکتیبه» یعنی دژ «القموص» همگی با جنگ (به ویژه با پایمردی علی ) به تسخیر سپاه اسلام درآمدند. دو قلعه دیگر در همان ناحیه، یعنی «وَطِیع» و «سُلالِم» با مصالحه فتح شدند که حکم «فیء» را پیدا کردند و در مالکیت شخص پیامبر قرار گرفتند.
- بخشی از دژ القَموص:
همان طور که گفته شد این دژ از طریق جنگ به تصرف در آمد و از غنائم جنگی محسوب شد. بنا به فرمان الهی غنائم جنگی به صورت یک پنجم و چهار پنجم، تقسیم میشدند. به طوری که یک پنجم آن در اختیار پیامبر قرار گرفته و باقی میان مسلمانان تقسیم میشد.
پیامبر خمس دژهای قتح شده در خیبر را دژ القموص تعیین کرد و بقیه اراضی خیبر نصیب مسلمانان شد. در نتیجه این دژ نیز جزو ارثیه فاطمه زهرا قرار گرفت. پس از تشکیل سقیفه از نخستین اقدامات ابوبکر تصرف همه زمینهای متعلق به پیامبر در منطقه خیبر (الکتیبه) بود که دژ القموص هم شامل آن میشد.
- دژ وَطِیع و دژ سُلالِم:
دژ سلالم همان دژ «ابی الحقیق» است که رسول خدا آن را همراه «گنج آل ابی الحقیق» تصرف کرد. یهودیان مستقر در این دو قلعه با پیامبر از در مصالحه وارد شدند. در نتیجه، اموال و زمینهایی که از این دو قلعه به دست آمد، ملک خاص رسول خدا شد. همان طور که گفته شد از آنجا که بدون هیچ جنگی این تصرف صورت گرفت آن را از زمره «فیء» میدانند.
رسول خدا درآمد سالیانه این دو قلعه را در مصارفی همچون ارتزاق همسران، تأمین فقرای بنی عبدالمطلب و دیگر قبایل و رفع مشکلات مسلمانان خرج میکرد. در نهایت این اموال به وارث ایشان، فاطمه زهرا رسید که همچون دیگر ممالک خیبر غصب شد و در زمان عمر میان دیگران تقسیم گردید.
وادی القُری[]
وادی القری سرزمینی میان خیبر و شام است و از آنجا که در آن روستاها و قریههای فراوانی بوده، به آن وادی القری یا سرزمین روستاها میگفتند. پس از فتح خیبر ساکنان این سرزمین با پیامبر مصالحه کرده و وادی القری به صورت «فیء» به تملک پیامبر در آمد. پس از آنکه فاطمه زهرا این سرزمین را به ارث برد، ابوبکر به علت همجواری این منطقه با خیبر آن را مصادره کرد. بعدها عمر نیز یهودیان را از آنجا اخراج کرده و زمینها را میان اطرافیان خود تقسیم کرد.
تَیماء[]
تیماء منطقهای وسیع در نزدیکی زمینهای «وادی القری» در مکانی میان خیبر و شام بودهاست. یهودیان ساکن در این منطقه، هنگامی که از وضعیت دیگر یهودیان با پیامبر با خبر شدند، با وی مصالحه کردند و این سرزمین به صورت «فیء» به تصاحب پیامبر در آمد.
این سرزمین به فاطمه زهرا ارث رسید و ابوبکر آن را غصب کرد. مدتی بعد نیز عمر، یهودیان را از آن مناطق کوچ داد و زمینها را بین برخی صحابه تقسیم کرد.
باقیمانده زمینهای بنینضیر[]
پیامبر با یهودیان مدینه عهد نامهای بسته بود. سال چهارم پس از هجرت (شش ماه پس از واقعه احد)، این عهد نامه یک طرفه از سوی یهودیان لغو شد. به سبب این عهد شکنی یهودیان بنی نضیر توسط پیامبر، به کوچ و عزیمت اجباری از این منطقه مجبور شدند. بدین ترتیب تمام زمینهای بنی نضیر که بدون جنگ تصرف شدند «فیء» شناخته شده و ملک شخصی پیامبر محسوب شدند.
این حکم که از سوی خداوند صادر شده بود بعدها توسط عمر مورد اعتراض قرار گرفت. وی از پیامبر خواست تا با زمینهای بنی نضیر همچون غنائم جنگ بدر رفتار کند که با پاسخ منفی پیامبر مواجه شد.
پیامبر بخش زیادی از زمینهای بنی نضیر را بین مهاجرین و همچنین دو نفر از انصار که از فقر رنج میبردند تقسیم کرد. همچنین بخشی از آن را برای نفقه زندگی خود و تجهیز سپاه یا حل مشکلاتی که برای مسلمانان به وجود میآمد، صرف میکرد.
پس از پیامبر تمامی زمینهای باقیمانده از بنی نضیر به صورت ارث به فاطمه زهرا رسید که توسط ابوبکر مصادره شد.
بازار مَهْزور[]
بازار مَهْزور زمینی وسیع در منطقه «عالیه»، در اطراف مدینهاست که یهودیان در آنجا ساکن شده بودند و در حقیقت پس از گسترش مدینه در زمان رسول خدا به شکل بازار در آمده بود. این زمین بدون جنگ به رسول خدا رسید و پس از وی در ارثیه فاطمه زهرا قرار داشت که توسط دستگاه حاکم مصادره و در زمان عثمان به مروان بخشیده شد.
سهم ذی القربا از خمس[]
فاطمه زهرا نزدیک ترین خویش پیامبر محسوب میشود و از همین جهت سهم ذی الفربا شامل ایشان هم میشد.
بخش دیگری از دژ القَموص[]
جدای از ارثیه، در زمان حیات پیامبر نیز سهمی از این دژ که از اقسام مصارف خمس بود به فاطمه زهرا تعلق گرفت. روزی عایشه و حفصه -در زمان خلافتش- بر عثمان وارد شدند و از او خواستند تا میراثشان را از پیامبر اسلام تقسیم نماید. عثمان تکیه داده بود، ناگهان نشست و رو به عایشه کرده گفت: «تو و این زن که این جا نشسته، یک اعرابی را که از نادانی با ادرارش خود را میشوید آوردید، و شهادت دادید که پیامبراسلام فرموده: ما گروه انبیاء ارثی از خود باقی نمیگذاریم. پس اگر راست است که پیامبر وارثی ندارد شما اکنون چه میخواهید؟ و اگر رسول خدا میتواند وارث داشته باشد پس چرا حق فاطمه را منع کردید؟»
از این رو عایشه از پیش عثمان بیرون رفت در حالی که فریاد میزد: اقتلوا نعثلاَ فقد کفر بکشید کفتار پیر را که به تحقیق کافر شده.
هبه[]
اموالی که از سوی پیامبر به فاطمه زهرا هدیه داد شد :
فدک[]
باغهای هفتگانه[]
جنگ احد در روز شنبه هفدهم شوال سال سوم پس از هجرت به وقوع پیوست. «مخیریق» از بزرگان یهود به پیامبر اسلام ایمان آورده بود و دیگر یهودیان را به یاری پیامبر در این جنگ ترغیب کرد. یهودیان از این کار امتناع ورزیدند و در نتیجه وی به تنهایی نزد پیامبر حاضر شد و ضمن اعلام یاری خود، وعده داد که در صورت کشته شدن در جنگ باغهای هفت گانه را به پیامبر میبخشد تا به دست یهودیان نیفتد. مخیریق در حین نبرد کشته شد و پیامبر در حق او گفت :«اگر میخواهید کسی را ببینید که بدون خواندن رکعتی نماز یه بهشت میرود، به مخیریق بنگرید.»
در نتیجه باغها به رسول خدا تعلق گرفت.
درآمد این هفت باغ از سال سوم هجری، میان نیازمندان از بنی هاشم و فرزندان عبدالمطلب تقسیم شد. تا اینکه در سال هفتم هجری، پیامبر این باغها را به فاطمه زهرا هدیه داد. البته ایشان نیز همانند پدرشان، از محل درآمدها همان بخششها را انجام میداد.
به احتمال زیاد، پس از پیامبر خلفا این باغها را برخلاف دیگر اموال فاطمه زهرا مصادره نکردند. اما در مقابل آن، ابوبکر از پرداخت «سهم ذوی القربا: سهم خویشاوندان» خمس امتناع ورزید و از این رو فقیران بنی هاشم از این مقرری الهی محروم شدند.
منابع[]
الگو:Wikireadr